5)اعضای خانواده ما بداخلاق هستند و هر چه موعظه می کنم توضیح می دهم کتاب می آورم مطلب مفید جمع آوری می کنم هیچ اعتنایی به حرف های من نمی کنند تا جایی که گاهی مجبور می شوم با داد و فریاد یا حرفهای تند جو خانه را کنترل کنم. من فرزند اول خانواده هستم و 4 فرزند بعد از من در خانه هستند. اینهمه بدخویی اعضای خانواده مرا آزار می دهد خصوصا مادرم که اصلا جرات نمی کنم کوچکترین ایرادی از او بگیرم چرا من باید در چنین شرایطی باشم تا نتوانم کمالات اخلاقی و معنوی را با خیالی آسوده و فکر آرام به دست آورم اصلا وقتی شرایط موجود بر توانایی آدم غلبه می کند چه نفعی برای من دارد که ثواب و ارزش کارم بیشتر باشد یا نه؟گاهی به فکرم می زند که قید عبادت و کمال و این مقوله ها را بزنم و خیلی عادی زنده باشم نه زندگی کنم ضمنا یک مسأله دیگر هم هست و آنکه خانواده و دوستان به چشم یک انسان مومن و با تقوا به من نگاه می کنند و تعریف و تمجید های فامیل و دوستان و آشنایان پدرم را درآورده من که می دانم هیچی بارم نیست و به هیچ جا نرسیدم بین خودم و تعریف و تمجید فامیل و جو بسیار نامناسب خانه واقعا سردرگم شدم. نمی دانم آیا هنوز هم باید ب
که فرموده اید براى تغییر رفتار اعضاى خانواده چه کارى باید انجام دهم و تکلیف من چیست؟ باید عرض کنیم فردى که مى خواهد تأثیرگذار باشد و رفتار دیگران را اصلاح کند باید حائز یک سلسله شرایط و ویژگى ها باشد و الا میزان تأثیرگذارى او خیلى ناچیز و حتى گاهى اوقات نتیجه عکس دارد. بنابراین شما با انجام یک سلسله فعالیت هاى مقدماتى باید این ویژگى ها را در خود ایجاد کنید و شرایط تأثیرگذارى را فراهم نمایید. 1. قبل از هر چیز باید به گونه اى رفتار کنید که اعتماد اعضاى خانواده را جلب کنید. به عبارت دیگر یکى از شرایط تأثیرگذارى اعتبار داشتن نزد دیگران است. 2. براى ایجاد اعتماد باید از هرگونه رفتارى که موجب بى اعتمادى است خوددارى کنید. مثل رفتار خشن و پرخاشگرانه، دروغ گویى، بى انصافى در حق دیگران و رفتارهایى را انجام دهید که موجب اعتماد مى شود مانند دلسوزى، همدردى و همدلى، صمیمیت و مهربانى. 3. مهارت هاى ارتباطى را باید بیاموزید چون بدون داشتن مهارت هاى لازم نمى توانید ارتباط مثبت با دیگران ایجاد کنید چه رسد به این که آنها را اصلاح کنید. 4. سعى کنید با اعضاى خانواده هماهنگ شوید و به گونه اى نباشید که خانواده شما را تافته اى جدابافته تلقى نکند بلکه کارى کنید که آنها شما را از خودشان بدانند. 5. ناسازگارى شما با خانواده به ویژه مادر، نگران کننده است. به نظر مى آید تا آنجایى که امکان دارد رضایت والدین را به دست آورید و از درگیرى، بحث و مجادله با اعضاى خانواده پرهیز کنید. این به نفع شماست چه این که رضایت والدین و دعاى خیر آنها باعث سرازیر شدن الطاف الهى بر شما مى شود و در موفقیت شما نقش بسزایى دارد. 6. سعى کنید از تعمیم دادن مشکلات به همه جوانب زندگى خوددارى کنید یعنى نگویید من با مادرم مشکل دارم یا به برادرم مشکل داریم پس راه پیشرفت و رشد و کمال به روى من بسته شده است زیرا برخى از این مشکلات امرى طبیعى است. 7. فکر نکنید که اینگونه مشکلات به خانواده شما اختصاص دارد بلکه تقریبا بیشتر خانواده ها به گونه اى با مشکل مواجه هستند منتها نوع مشکلات و میزان آن فرق دارد خانواده شما کمى شلوغ است و وجود برخى از این اصطکاک ها امرى طبیعى است و نباید موجب دلسردى شما شود. 8. اگر احساس مى کنید به طور مستقیم نمى توانید تأثیرگذار باشید براى مدتى از موعظه و نصیحت کردن اعضاى خانواده خوددارى کنید حتى بالاتر از این باید عرض کنیم چون شما یکى از اعضاى خانواده هستید چه بسا تأثیرپذیرى آنها از شما بسیار کم باشد. علاوه بر این شرایط سنى شما اقتضا نمى کند که پدر و مادر شما به حرف شما گوش کنند. 9. نباید توقع داشته باشید که هر کارى انجام مى دهید صد در صد با موفقیت مواجه شوید. بزرگان دین نیز که همه شرایط هدایت را داشتند چنین موفقیتى را نداشتند. 10. سعى کنید براى مدتى به خودتان بپردازید چون اگر انسان قبل از اصلاح نفس خود اگر به دیگران بپردازد معلوم نیست تأثیرگذار باشد. 11. از تفکرات منفى نسبت به خودتان اجتناب کنید و سعى کنید یک خود پنداره مثبتى از خود داشته باشید و ازموقعیتى که در خانواده و فامیل دارید براى پیشرفت خودتان استفاده کنید یعنى سعى کنید آن طور باشید که دیگران فکر مى کنند شما هستید. 12. اصلاح نفس و اصلاح دیگران کار آسانى نیست بلکه همه عمر انسان باید تلاش کند تا به این مقصود برسد و این کار آن قدر مهم و بزرگ است که از آن به »جهاد اکبر« تعبیر مى شود. به نظر مى آید شما در این میدان کارزار در اول راه هستید و نباید خیلى زود خسته یا مأیوس شوید. بنابراین از ناکامى ها و شکست ها نهراسید و مسیر رشد و کمال را به تدریج طى کنید. 13. به خدا توکل کنید و به امور دینى به ویژه نماز و توسل به اهل بیت اهتمام بیشترى داشته باشید.
6)وظیفه فرزند نسبت به پدرى که به همسر و فرزندانش ظلم مىکند و بداخلاقو مغرور است چیست؟ گرامى، در نامه شما چندین موضوع مطرح شده است که به صورت جداگانه به ترتیب هر یک از آنها مىپردازیم. در این مورد نکاتى را به عرض مىرسانیم که امید داریم با رعایت کامل و دقیق آنها مقصود حاصل آید: الف چون رفتار و روحیه پدرتان با گذر عمر به صورت یک صفت ثابت شخصیتى درآمده است دیر و سخت تغییر مىپذیرد و متحول ساختن فردى با چنین وضعیّت روحى و روانى بس دشوار و نیازمند صبر و حوصله و همینطور تدبیر و هوشیارى و ظرافتهاى رفتارى خاص است لذا هرگز سعى در ایجاد تغییر ناگهانى و برخوردهاى تند و عصبانى نداشته باشید که این شکل رفتار که نه تنها وى را به سوى مخالفت مىکشاند بلکه: سازگارى را بصورت لجاجتآمیزى تشدید مىنماید بنابراین از این تاریخ از برخوردهاى هیجانى و رفتارهاى عصبى (هر چند به منظور اصلاح) جداً اجتناب ورزید و مبادا با پرخاشگرى و تندخوئى و حرکات خشن در صدد اصلاح و تغییر رفتار او برآئید. ب احترام گذاردن به والدین چه پدر و چه مادر یک ضرورت تغییرناپذیر است و هیچ پدیدهاى نمىتواند مجوّر بى حرمتى تندى نسبت به والدین شود در تمام حالات و شرائط باید برخورد احترامآمیز با آنها داشته باشید و حتى عوامل و اسبابى که موجب بروز رفتارهاى نا بجا از آنها مىشود را از صحنه زندگى باید حذف کرد تا نه آنها مرتکب خطا شوند و نه شما در صدد تلافى و مقابله برآئید لذا در همه حالات وظیفه اوّلیه شما آن است که عوامل تنش آفرین را حذف و آنها را تحت کنترل خود در آورید و همیشه به والدین خود احترام بگذارید و اگر عملکرد او را نمىپذیرید، سکوت کنید، سکوت، سکوت. ج از این که عاق والدین شوید سخت پرهیز کنید که اگر عاق آنها شوید دیگر راه فرارى وجود ندارد چرا که وقتى نمىتوانید او را تغییر دهید دیگر اصرار و پافشارى بى مورد که موجب پرخاشگرى و تند خوئى مىشود ثمرهاى جز تیره شدن روابط خانوادگى ندارد در اینجا از شما که از قدرت عصبى بیشتر و تسلط بهتر بر اعصاب و روان خود دارید انتظار مىرود در آرامش آفرینى و بوجود آوردن فضاى صمیمیت و عطوفت بیشتر بکوشید. امّا وظیفه شما در برابر پدرتان:
1 )از ایجاد تغییر و اصلاح در رفتار وى مأیوس نباشید.
2 )تاکنون شیوههاى بکار گرفته شده همگى برخورد مستقیم بوده است و کمتر نتیجه داده است لذا شیوه برخورد مستقیم با پدر را کنار بگذارید.
3 )برخورد شما با وى باید ارزانى کننده محبت، در بردارنده عشق و گوش بفرمان بودن و خدمت کردن و دلدادن و حریم قائل شدن باشد و از هر برخورد مستقیمى که نتیجهاى غیر از این داشته باشد اجتناب کنید و هرگز مرتکب رفتارى که پیامى غیر از موارد بالا را دارد، نشوید.
4 )تمام اعضاى خانواده بخصوص فرزندان باید چنین برخوردى با پدرتان داشته باشند و از صف آرائى و برانگیختن احساسات خصمانه علیه یکدیگر سخت پرهیز نمایند و نباید به شکلى رفتار کنند که پدر احساس کند همگى بر علیه او متحد شدهاند بلکه باید واقعاً نسبت به یکدیگر احساس صمیمیت، رفاقت و حبورزى داشته باشید و از جانبدارى از مادرتان در برابر پدرتان نیز جداً خوددارى کنید و در یک کلام آنها را در عشقورزى و حرفهاى تلخ به خودشان واگذارید.
5 )بهترین وسیله براى سالمسازى زمینه تأثیر بر روى رفتار پدرتان محبت نمودن به او، تحویل گرفتن و احترام گذاردن به او است آنهم احترام بدون قید و شرط و به عنوان پدر و بزرگ خانواده.
6 )براى تأمین اهداف رفتارى خود در مورد پدر از روش غیرمستقیم استفاده کنید و آن دو مکانیزم دارد:- ابتدا خودتان را به اخلاق نیک بیآرایید تا او از عمل شما متأثر گردد نه از حرف شما و این بهترین شیوه اصلاح بزرگترها است، همان گونه که در رفتار بزرگان دین این شیوه و برخورد با بزرگتر بکار گرفته شده است.- از طریق افرادى که مىتوانند بر روى پدرتان تأثیر بگذارند (مانند روحانى محل، مغازهدار محل، دوستان و رئیس اداره و) چون پدرتان از آنها حرف شنوى دارد و آنها به شیوهاى غیر مستقیم مىتوانند اهداف شما را تعقیب نمایند. در پایان این بخش بر صبر و حوصله داشتن، احترام نهادن به پدر و مادر و تدبیر عاشقانه براى والدین تاکید مجدد مىکنیم.